وبلاگ من
قالب وبلاگ

مردی مشغول تمیز کردن ماشین نوی خودش بود.ناگهان پسر ۴ ساله اش سنگی برداشت وبا آن چند خط روی بدنه ماشین کشید.مرد با عصبانیت دست پسرش را گرفت و چندین بار به آن ضربه زد. او بدون اینکه متوجه باشد، با آچار فرانسه ای که دردستش داشت، این کار را می کرد!

در بیمارستان، پسرک به دلیل شکستگی های متعدد، انگشتانش را ازدست داد. وقتی پسرک پدرش را دید …

با نگاهی دردناک پرسید: بابا!! کی انگشتانم دوباره رشد میکنند؟ مرد بسیار غمگین شد و هیچ سخنی بر زبان نیاورد..

او به سمت ماشینش برگشت و از روی عصبانیت چندین بار با لگد به آن ضربه زد. در حالی که ازکرده خود بسیار ناراحت و پشیمان
بود، به خط هایی که پسرش کشیده بود نگاه کرد. پسرش نوشته بود:

««دوستت دارم بابایی»»

…..

…..

روز بعـــــد آن مــــــــرد خودکشـــــــــــی کــــــرد!!

[ دو شنبه 28 شهريور 1390برچسب:, ] [ 11:39 ] [ نازنین ] [ ]

وقتی خرم دیگه نمیبینم دختر۱۲ساله ای رو که توی خیابون با اون ارایشه عجیب سعی میکنه بگه من ۲۰ سالمه تا بتونه نظره پسری رو که میخواد جلب کنه.


وقتی خرم دیگه نمیبینم خونه ای رو که ۱۷ میلیارد قیمتشه وبرای ساختنش خیلی از حق ها رو زیر پا گذاشته و روی درش با خطی زیبا نوشته بسم الله الرحمن الرحیم!!

وقتی خرم دیگه نمیبینم مادری رو که به خاطره فقر خود سوزی کرد تا بدبختی بچه هاشو نبینه.

وقتی خرم دیگه نمی شنوم مردی که گفت:من به جز محارمم به همه نظر دارم!

وقتی خرم فقط میتونم به این فکر کنم که شمسی خانوم چه گردنبند گرونی خریده بود.یا اینکه حاج اقا دیروز از مکه اومد و همه رو هتل پارس دعوت کرد و نفری ۱۰میلیون پول غذا داد.عجب مرد با خداییه!!!

وقتی من خرم دیگه این افکار منفی رو ندارم وخیلی خوشبختم!!

[ دو شنبه 28 شهريور 1390برچسب:, ] [ 11:24 ] [ نازنین ] [ ]

پسرک پدربزرگش را تماشا کرد که نامه ای

می نوشت .
بالاخره پرسید :
- ماجرای کارهای خودمان را می نویسید ؟

درباره ی من می نویسید ؟

پدربزرگش از نوشتن دست کشید و لبخند

زنان به نوه اش گفت :
- درسته درباره ی تو می نویسم اما مهم تر

از نوشته هایم مدادی است که با آن می

نویسم .
می خواهم وقتی بزرگ شدی مانند این

مداد شوی .

پسرک با تعجب به مداد نگاه کرد و چیز

خاصی در آن ندید .


ادامه مطلب
[ چهار شنبه 9 شهريور 1390برچسب:, ] [ 13:52 ] [ نازنین ] [ ]

فقط دو چیز وجود داره كه

نگرانش باشی: اینكه سالمی

یا مریضی.

اگر سالم هستی، دیگه چیزی

نمونده كه نگرانش باشی؛

اما اگه مریضی، فقط دو چیز

وجود داره كه نگرانش باشی:

اینكه دست آخر خوب می

شی یا می میری.
اگه خوب شدی كه دیگه چیزی

برای نگرانی باقی نمی مونه؛
اما اگه بمیری، دو چیز وجود

داره كه نگرانش باشی: اینكه

به بهشت بری یا به جهنم.
اگر به بهشت بری، چیزی برای

نگرانی وجود نداره؛

ولی اگه به جهنم بری، اون

قدر مشغول احوالپرسی با

دوستان قدیمی می شی كه

وقتی برای نگرانی نداری!
پس در واقع هیچ وقت هیچ

چیز برای نگرانی وجود نداره!!

امیدوارم همیشه سلامت و

شاد باشی

[ چهار شنبه 9 شهريور 1390برچسب:, ] [ 13:34 ] [ نازنین ] [ ]

بگذار چنان از خواب برآیم
که کوچه‌های شهر
حضورِ مرا دریابند.


دستانت آشتی است
و دوستانی که یاری می‌دهند
تا دشمنی
از یاد
برده شود.

[ دو شنبه 7 شهريور 1390برچسب:, ] [ 17:35 ] [ نازنین ] [ ]
صفحه قبل 1 صفحه بعد
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

اسم من نازنینه . 12سالمه و امسال به کلاس دوم راهنمایی میرم . اهل تهرانم و خیلی خیلی هم شهرم رو دوست دارم . امید وارم از وبلاگ من خوشتون بیاد . یه وبلاگ دیگه هم دارم که آدرسشو پایین نوشتم : www.range-bahar.blogfa.com راستی راستی نظر یادتون نره هاااا...!
نويسندگان
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان وبلاگ من و آدرس range-bahar.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آرشيو مطالب
چت باکس


امکانات وب

ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 5
تعداد نظرات : 25
تعداد آنلاین : 1